امیر توده روستا گفت: اگر در فیلم «پات» نمیخواستم به مسائل اجتماعی بپردازم، طبعا امکان اکران این فیلم وجود داشت.
به گزارش سینما فستیوال به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در هفتاد و نهمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه 8 دی فیلم «پات» به کارگردانی امیر تودهروستا به روی پرده رفت و پس از آن نشست نقد و بررسی فیلم با حضور کارگردان فیلم، امیر پوریا منتقد سینمایی و کیوان کثیریان مدیر سینماتک خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدا کثیریان با بیان اینکه در این فیلم به بهانه آنچه بر شخصیت اصلی فیلم یعنی یک سگ میرود، با معضلاتی اجتماعی همچون فقر، اعتیاد، فحشا و.. مواجه میشویم، از پوریا خواست آغازکننده بحث در خصوص فیلم باشد. امیر پوریا با اشاره به اینکه این فیلم در حال نمایش آوارگی یک سگ در موقعیتهای مختلف است گفت: پیش از این نیز فیلمهای دیگری از تودهروستا دیدهام و بخشی از زمینههای اجتماعی مطرح شده در فیلم پات و ساختار اپیزودیک آن، در برخی از آن فیلمها نیز قابل مشاهده است. وی دانستن اینکه ایدهی اصلی فیلم چه بوده است را در فهم ساختار فیلم موثر دانست و از کارگردان فیلم خواست در ابتدا به این موضوع بپردازد.
توده روستا خاستگاه این ایده را زندگی خود ما انسانها در جامعه دانست و گفت: همه ما شاهد این هستیم که وقتی کسی کار ناشایستی انجام میدهد، او را با القابی خطاب قرار میدهیم که از واژه سگ نیز در آنها استفاده میشود. از سوی دیگر قصه سگ ولگرد صادق هدایت نیز بیتاثیر نبوده است، اگرچه این فیلم اقتباس مستقیمی از آن داستان نیست.
در ادامه نشست امیر پوریا به توصیف ویژگیهای این فیلم پرداخت و گفت: از ناصر تقوایی آموختهام که در هنرهای روایی، ساختار با تمام شدن داستان به انتها نمیرسد بلکه با بسته شدن محدوده روایت است که پایان مییابد. این نکته برگ برنده ایدههای مختلف داستانی در فیلمنامه فیلم پات است که به سرانجام غافلگیرکنندهای برای تماشاگر میرسد. به این معنا که نقطه شروع و پایان در ساختار این فیلم کاملا بههم قابل پیوند هستند. اما ضعف فیلم در آنجاست که در میانه نقطه آغاز و پایان، حلقه اتصال واحدهای داستانی متعدد، چیزی جز معضلات اجتماعی نیست و این موضوع را را در رفتار دکوپاژی فیلم هم شاهد هستیم. انگار فیلم تصمیم خیلی محکمی اتخاذ نکرده است که آیا این فیلم داستان یک سگ است، یا اینکه سگ صرفا بهانهای برای بیان مسائل دیگر جامعه است. این موضوع صرفا به تکنیک فیلمسازی مربوط نمیشود بلکه یک قضیه ساختاری است، به این معنا که ما جهان را چگونه دیدهایم و هدف ما چه بوده است؟
سپس تودهروستا با بیان اینکه تلاش کردهام فضاهایی را در فیلم معرفی کنم که کاراکتر اصلی در آن حضور داشت، ادامه داد: یک سری بازیهای فرمالیستی نیز در ذهن خود داشتم که از بکارگیری آنها هراسی نداشتم، اما در عین حال نمیخواستم از چارچوب موردنظرم خارج شوم؛ یعنی قصه فقط جایی روایت میشود که سگ هم حضور دارد. با این حال میپذیرم در این میان صحنههایی در فیلم وجود دارد که حذف آنها از فیلم ضربهای به آن وارد نمیکرد، اما در نهایت تصمیم گرفتم آنها را در فیلم نگه دارم. سالها بر روی فیملنامه این فیلم کار کرده بودم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که این کار به یک فرم نو نیاز دارد، دقیقا مانند شخصیت اصلی فیلم که نو بود.
در ادامه امیر پوریا با اشاره به اینکه موقعیت تصویر شده برای شخصیتها، اشیاء و.. باید با اقتضای داستان همسو و منطبق باشد گفت: نکته با ارزش دیگری که در فیلم وجود دارد، روی نیاوردن کارگردان به حرکت دوربین روی دست است. ارزش این موضوع از یکسو به پرشمار شدن فیلمهایی برمیگردد که چنین شیوهای را برای فیلمبرداری انتخاب میکنند. از سوی دیگر ما در این فیلم با حیوانی روبرو هستیم که در عین اقتدار، از متانت بالایی هم برخوردار است. از اینرو ساختار بصری فیلم نیز باید همچون شخصیت اصلی فیلم، دارای وقار باشد و به نظر من روحیه سگ و رفتار دوربین کاملا به هم ارتباط دارند. هر فیلم برای خودش روحیه، رفتار و منش خاصی دارد و این قضیه شامل فیلم پات هم میشود.
این منتقد سینمایی سپس به یکی از نقطه ضعفهای این فیلم پرداخت و ادامه داد: فیلم در برخی از جزئیاتش، تردیدهایی در استفاده از اندازه نما دارد. در برخی از لحظات فیلم شاهد لانگشات و نمای ثابت بدون کات هستیم، اما سرنخی مبنی بر روح موقعیت به بیننده داده نمیشود. شاید بهطور کلی بتوان گفت فیلم در میزان نزدیکی و دوری به شخصیتها، در همه جزئیات تعیینشده عمل نمیکند.
توده روستا در توضیح سوالات منتقد فیلم گفت: اگرچه در مورد نماها خیلی فکر کرده بودم، اما اجرای آن نیز سختیهای خاص خود را داشت. بهرغم اینکه زمانبندی پلانها به دقت انجام شده بود و دورریز پلان خیلی کم بود، اما در صحنه و هنگام اجرا بنابر موقعیت ناچار به تصمیمگیریهای دیگری هم میشدیم. برای این فیلم دو پایان مختلف در ذهن داشتم که در نهایت تصمیم گرفتم چنین پایانی را برای فیلم انتخاب کنم. در بخشهای پایانی فیلم هم کوشیدم معرفی شخصیتها را از حالت دکوپاژی و مرسوم سینما خارج سازم، چرا که طولانی شدن بیش از حد میتوانست برای مخاطب فیلم خستهکننده باشد. با همه این تفاسیر میپذیرم که زمان برخی از پلانها میتوانست کوتاهتر باشد.
این کارگردان سینمای ایران سپس به مشکلات فیلمسازی در ایران اشاره کرد و گفت: اگر در فیلم نمیخواستم به این مسائل اجتماعی بپردازم، طبعا امکان اکران فیلم هم وجود داشت. اما فیلم نگاه متفاوتی دارد و انتخاب من بهعنوان کارگردان فیلم این بوده است. نکته دیگری که باید مورد اشاره قرار بگیرد این است که فیلمساز زمانی که شرایط مناسبی برای ساخت فیلم نداشته باشد، به ناچار به سمت و سویی متفاوت حرکت میکند. اگرچه از این کار خود دفاع میکنم، اما بهطور کلی اگر بودجهای مناسب برای ساخت فیلمهایم داشتم، دستم در انتخاب فیلمنامه هم بازتر بود و محدودیتهای فعلی را نداشتم. در این فیلم تلاش کردم نگاههای فرمالیستی خودم را وارد فیلم کنم و از این بابت خوشحال هستم.
وی در پایان گفتههای خود و در پاسخ به سوال مطرح شده در خصوص نگاه توهینآمیز فیلم نسبت به زنان نیز گفت: به نظر من در این فیلم توهینی به زنان اتفاق نیفتاده است. اگر توهینی وجود دارد در جامعه است و در صورت تغییر نگاه جامعه، نگاه فیلم من هم عوض میشود.