نامه ی سرگشاده ی آریا عظیمی نژاد به مسئولین فجر

آریا عظیمی نژاد آهنگساز سینما و تلویزیون از اعطاى جايزه بهترين موسيقى متن به استفان واربک ، آهنگساز سينماى هاليوود که سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن را برای فیلم «رستاخیز» گرفت، ابراز ناراحتی کرد و متنی را در این باره منتشر کرد.

سینما فستیوال

به گزارش سینما فستیوال ، آریا عظیمی‌نژاد هنرمند آهنگساز درباره‌ی اهدای جایزه بهترین موسیقی متن به هنرمند اسکاری در جشنواره‌ی فیلم فجر متنی را منتشر کرد.
این هنرمند در این متن آورده است:« شنیدن خبر اعطای جایزه بهترین موسیقی متن به آهنگساز سینمای هالیوود غم سنگینی به دلم نشاند. نه از آن جهت که شایسته این نشان نبود که بی‌شک بهتر از همه ما آهنگسازان ایرانی مشق موسیقی می‌کند. اما در یک لحظه، آهنگسازان صاحب نامی که نامزد دریافت جایزه بودند و دیگرانی که نامشان نبود و تلاشی سخت در سینمای ایران کرده‌اند. آنان که در حفظ و نگهداری پیکر نیمه جان سینما در این هشت سال گذشته سهمی داشتند، از برابر چشمانم گذر کردند.
در پس این سالها چه به آنها گذشته است؟
از تحمل دوز و کلک‌های بعضی تهیه‌کنندگان سینما تا خرده فرمایشات بعضی کارگردانان نابلد. از نداشتن یک امنیت شغلی و دورنمایی تاریک و مبهم و تلاش برای بودن به هر قیمتی. از کار با نوازندگان و ارکسترهای سر خورده و کم انگیزه‌ای که تحت نام ارکستر سمفونیک و ملی سالهاست که یا منحل شده‌اند و یا از گرفتن کمترین حقوق خود عاجز بوده‌اند. از گرفتن دستمزدهای که کفاف زندگی یومیه را نمی‌کند چه رسد به فرداها. از فشار سانسور بر ذهن آزاد و از بلاتکلیفی مبهم و پیچیده تائید موسیقی توسط حاکمیت.
نسل ما زمانی که مشق موسیقی می‌کرد، از گفتن اینکه در خانه ساز نواخته می‌شود، منع‌اش می‌کردند. نسل ما سازش در کوچه و خیابان توسط کسانی که امروز روشنفکر شده‌اند و به زعم خودشان، مطرب از فرنگ اجیر می‌کنند، شکسته می‌شد. اما باز هم خدا را شاکریم که این دگردیسی صورت گرفت، وگرنه با نوع دیگری از طالبانیسم مواجه بودیم.
من نمی‌دانم، اینکه هنرمند ایرانی با کوهی از سختی‌ها و گره‌ها و عقبه ذهنی از یک طرف و تیره و تار بودن فرداها چه دخلی به هنرمند بدون دغدغه سانسور و سوار بر موجهای تبلیغات گسترده سیستماتیک و امکانات بی‌حد و حصر تکنولوژی و دستمزدهای نجومی دارد؟
در حیرتم از کسانی که در مقام قیاس‌اند و مثل ما و در کنار ما در یک شهر زندگی می‌کنند و جزء یک خانواده هستند و از سر یک سفره ارتزاق می‌کنند ولی این تفاوتها را درک نمی‌کنند.
کجای سینمای ما دخلی به سینمای هالیوود و دبدبه و کبکبه آنها دارد که آهنگساز ایرانی با این همه کمبود و سختی و بی‌انگیزگی باید با آن رقابت کند. راستی اگر به جای آهنگساز، کارگردان از هالیوود وارد می‌کردیم، چند درصد فیلمهای ما قابل دیدن می‌شد؟ چند نفر از شما زبان به اعتراض باز نمی‌کردید؟ همه ما می‌دانیم بیشتر شدن انگیزه برای رقابت و پیشرفت هم لطیفه غم انگیزی بیش نیست! درست است که همه جشنوارها در دنیا سیاسی هستند اما مثل ما سیاست زده نیستند و اگر سنگ محک بر چیزی می‌زنند، در جای خود و با عیار هم سنگ قیاس می‌کنند.
مدتهاست که از خدای خودم می‌پرسم که ” چه حکمتی در این رنج نهفته است” و جوابی نمی‌یابم.»

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *