مهدی اسدی ، فیلمساز مستند کشورمان که کارگردانی فیلم هایی چون ” بوم های سنگی ” ، ” کودکی نیمه تمام ” ، “خاطره ازلی ” ، ” روزگاری برای آزادی ” را در کارنامه هنری خود دارد در شب پایانی هشتمین جشنواره بین المللی سینما حقیقت در مصاحبه خود با خبرنگار سینمافستیوال از کیفیت جشنواره حقیقت می گوید .
در رابطه با جشنواره حقیقت امسال و کارهایی که در این جشنواره دیده اید توضیح دهید .
من امسال بعد از سالها به جشنواره آمدم و حاصل تلاش دوستانم را در یکسال اخیر دیدم . ولی به دلیل همزمانی کارگاه هایی که در حاشیه جشنواره برگزار می شد ، نتوانستم همه فیلم های دوستان را ببینم . اما در این جشنواره چند فیلم خارجی بسیار خوب دیدم و همچنین آن تعداد از کارهای دوستانی که توانستم ببینم ، تجربه های فوق العاده ای بودند .
جشنواره امسال نسبت به دوره های پیشین خود چطور بود ؟
اگر منظور شما روند پیشرفت سینمای مستند ایران است ، می توانم بگویم کارهایی که دیدم در حوزه هایی چه به لحاظ تکنیک و تدوین و فیلمبرداری و چه به لحاظ نوع مواجهه با موضوع ، حسی از پیشرفت را در من ایجاد کرد و من احساس کردم که این فیلم ها گامی رو به جلو است . البته قضاوت من براساس فیلم هایی است که چه در گذشته و چه در حال دیدم ، من در این جشنواره حس خوبی داشتم و از فیلم های دوستانم آموختم و لذت بردم ، من احساس می کردم جشنواره امسال به لحاظ ساخت نسبت به دوران بعد از سال 88 از یک طراوت و شور در جشنواره برخوردار بود ، امسال بعد از مدت ها دوستانی را که سالها از آنها بی خبر بودم و مدت ها می دانستم که خیلی فعال نیستند را در این جشنواره یا خود آنها و یا فیلمهایشان را دیدم و این اتفاق احساس خوشایندی بود .
جایگاه سینمای مستند را در سینمای ایران چگونه ارزیابی می کنید ؟
بستگی دارد که به این جایگاه از چه زاویه ای نگاه کنیم ، اگر منظور شما حرمت و شأن و ارزشی است که باید سینمای داشته داشته باشد ، واقعیت غم انگیز این است که واقعاً ندارد . این را به این جهت می گویم که در سینمای مستند در میان دوستان و همکارانم آدم ها و استعدادهایی را می بینم که چه برای ساخت فیلم هایشان و چه برای نمایش آنها مستحق شرایط مطلوب تری هستند و می شود گفت که این شرایط موجود هم ارج ارزش آنها نیست ، اما اگر بخواهیم جایگاه مستند را به معنای ارزش ذاتی خود در سینمای ایران بررسی کنیم ، من احساس می کنم که سینمای مستند در این حوزه چه به لحاظ نوع مواجهه آن با دغدغه های پیرامونی خود و چه به لحاظ حساسیتی که نسبت به جامعه پیرامونی خودش دارد و گاهی حتی آن کیفیت بصری و زیبایی شناسی که ما در سینمای مستند می بینیم ، واقعا در سینمای داستانی ما کمیاب است . من هم سینمای مستند را دوست دارم و هم داستانی اما به ندرت در سینمای داستانی ایران فیلم هایی را می بینم که این شوق و هیجان را در من ایجاد کند. اشتیاقی که در دیدن فیلم های بعضی از دوستان در من ایجاد می شود . یا حسی از کشف کردن که این فیلم ها در من ایجاد می کند.
چه پیشنهاداتی برای بهتر شدن و ارتقا جشنواره در دوره های آتی دارید؟
قرار نیست ما سینما را دوباره اختراع کنیم . اگر از وجوه مختلف به این اجرا نگاه کنیم ، این یک تجربه تکرار شده است . تجربه ای است که در خارج از ایران ، دهه ها روی آن کار شده و آزمون و خطا کرده اند و نمونه های موفقی وجود دارد . من اگر در موقعیت دوستانی که چنین برنامه هایی را تدارک می بینند ، باشم ، قطعا بهترین گزینه ها را انتخاب می کنم و بررسی می کنم که آن ها چگونه به این موفقیت دست پیدا کرده اند . شک ندارم بررسی این قضیه می تواند خیلی آموزنده و مفید باشد .
شما از بین کارهایی که دیدید ، کدام فیلم لایق دریافت جایزه است ؟
شاید من نتوانم قضاوت منصفانه ای کنم چون همه ی کار ها را ندیدم . اما در بین کار هایی که دیدم ، البته از دوستانم شنیده ام که غیر از کارهایی که من دیدم ، فیلم هایی در جشنواره بودند که خیلی خوب و ارزشی بودند ، فیلم “جایی برای زندگی” ساخته آقای محسن استاد علی ، فیلم ” من میخوام شاه بشوم ” ساخته مهدی گنجی و فیلم ” آتلان ” به کارگردانی معین کریمالدینی از فیلم هایی بودند که چه به لحاظ موضوع و چه به لحاظ مواجه شدن با موضوع و همچنین رویکرد و ساختاری که فیلمساز برای انعکاس موضوع در نظر می گیرد ، فیلم های قابل توجهی بودند و به نظر من این فیلم ها ارزش های بالایی داشتند و مورد توجه قرار خواهند گرفت .
چرا پس تو جشنواره امسال کار نداشتید ؟