سینمای مستند و ریشه های عمیقش در دل و جان مستند سازان

یادداشـت زیر به قلم رضا فرهمند – مستند ساز ، برای انــتشار در سومین ویژه نامه بهاری سینما فستیوال ( سـی نمای بهـار ) نوشته شده است که می توانید در ادامه بخوانید :

یادداشتی از رضا فرهمند cinemafestival.ir

وقتی کم کم به مرزی از روزهای مانده زندگی نزدیک میشوی ، که فرصتها برای آینده کمتر می شود ، باز هم به آینده امیدوار هستی ، امیدواری چون هنوز نفس می کشی .
سینمای مستند هر روز بر عمرش در ایران اضافه می شود و هر روز ریشه هایش عمیق تر می شود این ریشه ها از جایی تغذیه می کند که جان و عشق مستند سازان ایرانی بر آن قرار گرفته است مستند سازان در ایران هم باید خاک باشند و هم میوه آن هم به طور همزمان ، این تصویر ، حالتی است از خنده و غم ، همه ما این تصویر را می بینیم و می شناسیمش اما ریشه ها آنچنان در وجودمان رخنه کرده است که راهی جز ماندن و ادامه دادن وجود ندارد ، باغبان این درخت بیش از هرکس از این وضع راضیست چرا که می داند این درخت به مراقبتی نیاز ندارد وقتی که خود همه کارهای خود را انجام می دهد او هر روز فربه تر از دیروز به درختی که هر سال میوه های بهتری می دهد تکیه می کند و در زیر سایه عافیتش ، نفسی تازه می کند .
امسال هم برای من در حالی می گذرد که شروعش با فیلم و پایانش با فیلم است همه روزهای این سال ۳۶۵ روزه را در میان هزاران هزار نگرانی و ترس برای بزرگ شدن فرزندی از فیلم هایم گذراندم و در پس آن همه زایمان آرام آرام خسته می شوم ، مادری خسته برای فرزندانی منتظر و امیدوار ، چگونه مادری می تواند باشد و این همه ، آن هنگام عمیق تر می شود که مادران دیگر هم در همین حال بسر می برند ، ما خسته ایم اما مادریم و مادر چه چاره ای دارد جز ادامه دادن .
ای کاش مستند سازان نخواهند برای لقمه نانی همه زیبای تخیلات خود را برای تولد یک فرزند بزرگ بسوزانند . ای کاش باغبان کمی به خود بیاید واندکی برای آرامش این درخت پربار تلاش کند .
ای کاشها در ابتدای هر سال هزاران هزار بار تکرار می شود و باغبان صدای هیچکدام از ما را نمی فهمد ، او به خوابی عمیق رفته است خوابی عمیق تر از هزاران معنای فراموشی و امسال دیگر امیدی به بیدار شدنش نداریم بنابراین سالی دیگر را آغاز می کنم اما با آرزوهایی دیگر .
آرزو می کنم برای همه ریشه های این درخت و برای همه میوهای پر بارش تا بیش از گذشته از هم مراقبت کنند ، در پایان این سال آرزو می کنم خود باغبان خود باشیم . آرزو می کنم خود ، مادران غم خوار هم باشیم و دست خسته هم را بفشاریم تا گرمای آن اندکی از خستگی هامان بکاهد و این همه نه برای پیر نشدن مادران است که برای پربار شدن این درخت سترگ است .
و باغبان می خندد زیرا می داند حاصل این همه آرزوی جدید ، فربه تر شدن درخت است و ما نیز خواهیم خندید زیرا همه می دانند که او دیگر یک باغبان نیست .

رضا فرهـمند – مستند ساز

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *