مراسم یادبود زنده یاد زاون قوکاسیان روز گذشته با حضور هنرمندان و علاقمندان به این سینماگر در خانه سینما برگزار شد.
به گزارش سینما فستیوال به نقل از مهر ، عصر روز گذشته یکشنبه ۱۰ اسفند ماه مراسم بزرگداشت زنده یاد زاون قوکاسیان در محل خانه سینما برگزار شد.
در ابتدای این مراسم محمد مهدی عسگرپور رئیس هیات مدیره خانه سینما با اشاره به مراسم خاکسپاری زنده یاد قوکاسیان در شهر اصفهان گفت: بدرقه پیکر زاون قوکاسیان در اصفهان بدرقه باشکوهی بود و من را یاد آیه ای از قرآن که از قضا از سوره حضرت مریم است، می اندازد. این آیه به این امر اشاره می کند خداوند مهر کسانی را که ایمان دارند در دل مردم می اندازد و این یک لطف است. در کلیسایی که مراسم قوکاسیان در آن برگزار شد همه می گفتند این برای اولین بار است که چنین جمعیتی در این کلیسا برای یک نفر جمع شده اند.
وی با اشاره به اینکه مانند زاون قوکاسیان در ایران کم است، گفت: ما در سینما افرادی مانند قوکاسیان که چندکاره باشند کم داریم او یک معلم بسیار خوب بود و افراد زیادی از طریق او به سینما در بخش های مختلف وارد شدند. وی یک محقق بسیار خوب بود و در حوزه های مختلف سینما تحقیقات بسیاری انجام داده بود. او مستندساز بسیار خوبی بود و فیلم های خوبی را ساخته بود هچنین یک نویسنده خوب بود که همه این را می دانند اما وی بیش از هر چیز یک انسان شریف بود. زمانی که به زاون فکر می کنیم به این باور می رسیم که انسانی بسیار عزیز و شریف را از دست دادیم. امیدوارم نسل بعد از او بتوانند این جای خالی را در سینمای ایران پر کند.
ابراهیم مختاری رئیس انجمن مستندسازان نیز در ادامه این مراسم گفت: هنگامی که به اصفهان برای مراسم خاکسپاری قوکاسیان رفتیم از کارهای نیمه کاره او و اهداف او صحبت های بسیاری شد. امیدوارم دوستانی که همفکر با این هنرمند بودند و البته مدیران سینمایی که کارهای او زیر دستشان بود، کمک کنند تا هر چه سریعتر این کارهای ناتمام به ثمر بنشیند.
در ادامه مراسم بهمن فرمان آرا کارگردان سینمای ایران با اشاره به شرایط نامساعد جسمی خود گفت: هیچ کس غیر از زاون نمی توانست با چنین وضعیت جسمی من را به اینجا بکشاند. او دوست من بود و ما روزگار زیادی را با هم گذراندیم. متاسفانه به علت شرایط نامساعد جسمی نتوانستم در مراسم خاکسپاری او شرکت کنم اما از جهتی خوشحالم که زاون را در چنین شرایطی ندیدم چرا که دوست داشت همیشه تصویر آن آدم سرپای چاق و چله و خندان را در ذهن خود داشته باشم.
وی با اشاره به اولین دیدار خود با قوکاسیان بیان کرد: اولین بار که زاون را دیدم روز دوم فیلمبرداری «شازده احتجاب» بود. او به عنوان یک شخصیت با استعداد و محمد حقیقت به عنوان یک شخصیت بی استعداد سر فیلم من آمده بودند. زاون آدمی بود که با همه ارتباط داشت و با متانت، وقار و خوش تبعی خود با افراد ارتباط بر قرار می کرد. هر زمان که زاون به من زنگ می زند می فهمیدم که من درخواست کسی را رد کرده ام و آن فرد به زاون زنگ زده تا او از من بخواهد آن کار را انجام دهم و من با جان و دل آن کار را به خاطر زاون انجام می دادم.
وی ادامه داد: زمانی که در تشییع جنازه های بزرگ، مردم خود را نشان می دهند به این معناست که هنر آن فرد در دل مردم نشسته است. من در تشییع جنازه های افرادی مانند شاملو، کسایی و ارحام صدر حضور داشته ام و شاهد حضور مردم زیاید بوده ام. در مراسم زاون قوکاسیان نیز مردم زیادی حضور داشتند اما آنچه که در مورد زاون وجود داشت این است که هنر و اثر هنری زاون خودش بود و این را نمی توان فراموش کرد و همین مسئله باعث شد که او در شهری که زیاد پذیرایش نبودند کار کند و موفق ترین جشنواره فیلم کوتاه را راه اندازی کنند هر چند بعد از مدتی او را از این کار منع کردند. هر کس جای زاون بود به خاطر این مسئله فغان می کرد اما او با آرامش به سمت کارهای دیگر رفت و اهداف خود را ادامه داد و این بزرگترین تفاوت قوکاسیان بود که ما دیگر آن را نمی بینیم.
فرمان آرا ادامه داد: ما معمولا درباره اینکه تفرقه و تبعیض در سینما وجود ندارد صحبت می کنیم اما افرادی که مسئول هستند می دانند که چنین تفرقه ها و تبعیض هایی به وجود آمده است. سینما قرار نیست کار زجرآوری باشد، سینما سخت است اما زجرآور نیست اما متاسفانه سیستمی که در سینما درست کرده ایم لذت سینما را از بین برده است. زاون همه اینها را می دید و در شهری زندگی می کرد که همه به هم کار داشتند و در زندگی یکدیگر دخالت می کردند اما او به عنوان یک اقلیت در سینمای ایران کار کرد و با همه خوب بود و همه دوستش داشتند.
این کارگردان سینما ادامه داد: من و قوکاسیان با همدیگر شوخی های بسیاری داشتیم. در شبی که برنده جایزه کتاب شد گفتم برگزاری بزرگداشت و یا تقدیر برای من و یا قوکاسیان کار اشتباهی است چرا که ما هر دو عاشق غذا هستیم و ممکن است در چنین شرایطی بترکیم. من همیشه به او می گفتم به زنت بگو دکمه های پیراهنت را با کش بدوزد که اگر یک زمان پاره شد به کسی نخورد. او با همه این شوخی ها می خندید و از غذا خوردن و زندگی لذت می برد.
وی بیان کرد: او خود زاون بود و اثر هنری او خودش بود و همه ما از کنار او بودن لذت می بردیم.
در ادامه مراسم احمد طالبی نژاد گفت: در این جمع هیچ کس از من قدیمی تر با زاون نبوده است. من و زاون از کودکی با هم دوست بودیم. به یاد دارم که در شهر ما یک پزشک به نام قوکاسیان بود که خیلی بداخلاق بود و به خاطر دارم که یک بار من و مادرم را از مطب بیرون انداخت و همین مسئله باعث شده بود که من آرزو کنم روزی آنقدر بزرگ شوم که دکتر قوکاسیان را بکشم. این دکتر عموی زاون بود. بعدها زمانی که این خاطره را برای زاون تعریف کردم گفت اگر می خواهی او را بکشی هنوز هم در دسترس است و ما یک بار به دیدن دکتر قوکاسیان رفتیم که البته او با توجه به اینکه پیر شده بود مهربان تر شده بود و دیگر نیازی به کشتن او نبود. من سال های سال با زاون و خانواده او آشنا بودم و دوستی نزدیک و رابطه عجیب با او داشتم.
وی با اشاره به خاطرات خود با قوکاسیان گفت: ما یک تفاوت با هم داشتیم. من عاشق مسعود کیمیایی بودم و او عاشق پرویز کیمیاوی و همیشه با یکدیگر در این زمینه کل کل داشتیم اما در نهایت زاون کتابی درباره مسعود کیمیایی نوشت و من در حال حاضر مشغول نگارش کتابی با موضوع پرویز کیمیاوی هستم.
وی ادامه داد: هر چند قوکاسیان جز اقلیت های مذهبی بود اما اولین مسئول بخش سینمایی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در اصفهان شد. او به قدری عاشق کار خود بود که وقتی به مادرش می گفتیم چرا ازدواج نمی کند می گفت او یک زن به نام سینما دارد و دانشجو ها نیز بچه های او هستند. به خاطر دارم در آخرین روزهای زندگی خود زمانی که در بستر بیماری بود با نگرانی از من پرسید چرا فیلم فرمان آرا و سینایی به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر راه پیدا نکرد.
در ادامه مراسم شکور عظیمی، پیامی را از سوی مسعود کیمیایی خواند. همچنین مرتضی شاملی مستندساز نیز یک متن ادبی در وصف زنده یاد قواکسیان قرائت کرد.
در ادامه مراسم محمد مهدی طباطبایی نژاد مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی گفت: زاون قوکاسیان را به عنوان فیلمساز، معلم و منتقد به خوبی می شناسیم اما او بیش از هر چیز پدری مهربان بود هر چند به نسبت پدر نبود اما به سبب مهربانی های خود فرزندان بسیاری داشت فرزندانی که درست در روز درگذشت او در جشنواره فیلم «اروند» جوایز بسیاری را از آن خود کردند.
وی افزود: من خیلی دیر با قوکاسیان آشنا شدم و این دوستی و علاقه دو سویه یک سال پیش با جشنواره فیلم های مستند در اصفهان به وجود آمد، جشنواره ای که ما هر دو در آن داور بودیم. اولین جمله قوکاسیان به من با گلایه این بود که همه این سال ها کجا بودیم.
وی ادامه داد: ما از قوکاسیان چیزهای زیادی یاد گرفتیم اما مهمرین مسئله ای که او به اطرافیان خود یاد داد مهربانی به پدر و مادر بود به گونه ای که نام مادر قوکاسیان هیچ گاه جدا از نام او به زبان نمی آمد. قوکاسیان از مرز دین گذشته بود و فراتر از مذهب ها آثار خود را تولید می کرد. قوکاسیان در آخرین لحظات زندگی خود همچنان نگران سینمای ایران و بخصوص سینمای اصفهان بود به گونه ای که از من پرسید برای اصفهان من چه کرده اید؟
عزیزالله حاجی مشهدی منتقد سینما در بخش دیگری از مراسم گفت: زاون، زاون بود و نه هیچ چیز دیگر. من و او در فضای رسانه با هم آشنا شدیم و چند وجه مشترک داشتیم که یکی از آنها این بود که در یک سال به دنیا آمدیم.
وی با اشاره به برگزاری جشنواره «جلوه های آب» در اصفهان گفت: پیشنهاد می کنم که در این جشنواره جایژه ویژه ای با نام زاون قوکاسیان اهدا شود.
در پایان این مراسم مستند هنر ادیان ایران به کارگردانی زاون قوکاسیان و تهیه کنندگی سید محسن هاشمی نمایش داده شد.