جیرانی: تحمل لازمه ی دموکراسی است

فریدون جیرانی با انتشار یادداشتی، درباره سخنان اخیرش در برنامه تلویزیونی «هفت» توضیحاتی داد.

فریدون جیرانی

 به گزارش سینما فستیوال به نقل از سینمانگار،این کارگردان سینما در متن یادداشت خود آورده است:

به نظر می‌رسد آنچه من درباره “تحمل” در «هفت» جمعه گذشته گفته‌ام، باعث ناراحتی برخی از دوستانم شده است، متاسفم.
من براساس اتفاقات اخیر با اعتقاد به یک اصل کلی،‌ یعنی “تحمل” که لازمه دموکراسی است‌، حرف زدم و قصدم کنایه زدن به دوستانم نبوده است. اولا من با توجه به شناخت چند ساله از روحیه و طرز تفکر آقای رئیسیان می‌دانستم، اگر ایشان در «مناظره» جمعه گذشته شرکت می‌کردند‌ به دفاع از کیان سینمای ایران می‌پرداختند و نه دفاع از فیلم من که ایشان همیشه در همه مصاحبه‌ها این دفاع از کیان سینما را به دفاع از منافع شخصی ترجیح دادند. اشاره من به عدم تحمل آقای کوشکی یک اشاره کلی بود. آقای رئیسیان مختار هستند که کنار آقای کوشکی بنشینند یا ننشینند. این موضوع به خود ایشان مربوط می‌شود‌ نه من. البته من برخلاف نظر ایشان، آقای کوشکی را نماینده یک طیف فکری در جامعه می‌دانم که ریشه در یک جناح سیاسی دارد. این طیف هرچند در اقلیت است ولی می‌تواند تریبون‌هایی را به نفع خود مصادره کند.

ثانیا اشاره من به عدم تحمل آقای معلم در پاسخ به انتقاد آقای حاتمی‌کیا از هیات انتخاب به معنای تایید حرف‌های آقای حاتمی‌کیا در جواب به آقای معلم نبود. حرف‌های آقای حاتمی‌کیا در جواب آقای معلم خودش نشانه عدم تحمل است.

هر موقع از مسیر طبیعی پاسخ منحرف شویم و در جواب انتقاد جمله‌ای بیان کنیم که پشت آن عصبانیت است‌ نه منطق، عدم تحمل‌مان را نشان دادیم. آقای معلم همیشه مواضع روشن و مشخص داشته‌اند و صراحت جزو ویژگی‌ ایشان بوده است.

و در پایان باز هم تاکید می‌کنم، امیدوارم به جای دعوا و خصومت تفکر همدیگر را در سینما “تحمل” کنیم.

۳ دیدگاه

  1. خیلی بده. جیرانی داره میگه آقا بیاین همدیگرو تحمل کنیم، آقایون همین حرف رو هم تحمل ندارند بشنوند…..

  2. چون هیچ کی به فکر سینمای ایران نیست و نمیخوان سینما رشدکنه. وگرنه وضعیت این نبود.
    همه به فکر منافع شخصی اند.

  3. وای یعنی جیرانی عالی بود…وقتی به گبرلو گفت من با شما مشکل دارم و بر اساس همین اصل تحمل است که اینجا هستم خیلی خوب بود. گبرلو هم که درحال ذوق میر شدن بود اصلا حرفای جیرانی را نمی فهمید… بیچاره…. دلم برای جیرانی در هفت تنگ شده بود.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *