یاد داشتی بر فیلم بهروز افخمی
“آذر ،شهدخت ، پرویز و دیگران…” بر اساس داستانی از مرجان شیر محمدی ساخته شده.
زنی به طور اتفاقی همبازی شوهراستارش در فیلمی می شود. مورد توجه قرار می گیرد ، جایزه می برد و دعوای او با شوهرش از همین جا آغاز می شود.
این که با قصه ای ساده مواجه ایم خوب است و حتی امیدوارکننده. اما مشکل اینجاست که این قصه سینمایی نمی شود و بار روایت قسمت های مهمش مثل رابطه اش با همسرش قبل از این اتفاق، به عهده نریشن است. نریشن در فیلم بیشتر جنبه اطلاع رسانی دارد و با آنکه افخمی سعی کرده تا یکی دو صحنۀ مربوط به گذشته را بازسازی کند، موفق نمی شود حسی القا کند و رادیویی می ماند. در ادامه هم بدون ساختن موقعیت از همه چیز راحت می گذرد.برای توضیح دادن استار شدن زن تنها به نشان دادن عکسش بر روی مجله تایم و چند تلفن از سوی خبرنگاران بسنده میکند. تنهایی و ترس مرد از دیده نشدن را هم در چند دیالوگ و اکت خلاصه می کند. مرد تخمه می خورد ، هیچکاک و کوبریک می بیند و به تقلید از میمون های ادیسه فضایی صدایی در می آورد تا به دخترش بگوید حالش خوب است. این رفتار یک مرد جا افتاده با موقعیت اجتماعی بالاست که به قول نریشن هر زمانی، هر ساختمانِ فرهنگی را که می خواهند افتتاح کنند، از او دعوت می شود؟
افخمی در طراحی بصری هم دقتی به خرجی نداده. نماهای کلوز آپ و های انگل فیلم بار دراماتیک ندارد و به فضا سازی و انتقال حس های درونی شخصیت ها در بیان ترس و اضطراب هایشان کمکی نمی کند.
با همه این اشکالات همین سوژه هم از اواسط فیلم ناگهان رها شده و مساله ای دیگر – مشکل طلاق دختر – خانواده جایگزین آن شده و تبدیل به دور همی ای در باغچه خانوادگی ، مهمانی، سفال و.. می شود تا بتوان فیلم را به نحوی تمام کرد. در آخر اینکه
“آذر ،شهدخت ، پرویز و دیگران…” فیلم بدی است و یک اثر سینمایی خطی و فاقد پیچ و خم دراماتیک شده است.
شکیبا سام – سینما فستیوال
توقع من از آقای افخمی چیز دیگه ای بود. البته هنوز این فیلم رو ندیدم ولی بازتاب هایی که از این فیلم و این جشنواره شنیدم داره ترغیبم می کنه که سراغ سینما نرم.
اسم فیلم باعث شد که نرم این فیلم رو ببینم. نقد شما مطمئنم کرد.
نمی دونم این اسم های روشنفکری چطور تو دهن نویسنده ها و کارگردانای ما افتاد.
ای بابا چرا همه اینقدر غر می زنند؟
ما ها عادت کردیم که نسبت به همه چیز این جشنواره غر بزنیم. بزارید 2 روز از این جشنواره بگذره بعد.
نریشن یکی از ابزار سینمایی است. ابزاری که می بینیم آقای توکلی در بسیاری از فیلمهایشان به خوبی از آن استفاده کرده است. در این فیلم هم همینگونه است.
نریشن به کارگردان کمک می کند تا خیلی از تصاویر زائد و وقتگیر را در فیلم نداشته باشیم.
دوست عزیز همه چیز را که در فیلم نمی شود نشان داد. نماد ها و نشانه ها برای بیننده کافی است تا به او بفهماند داستان چیست. به نظر من این فیلم یک معضل که در جامعه هنری ما داره شیوع پیدا می کند پرداخته است.
رادیویی میماند ؟؟ مگه سینما رادیوست ؟
ما که لذت بردیم از فیلم. اتفاقا فیلم خوبی هم بود هم داستانش هم بازی ها عالی بود
تیترتون چه قدر خوبه . ولی نوشتتون مفهوم نیست . گنگه
موافقم باهاتون سمیرا خانم
هم تیتر خوبه هم عکس جالبه
برعکس متن که انگار میخواد به زور حرف بزنه
کاکا ساسان حرف چیه بگو غر ، غر میزنه همش
به نظر من فیلم خیلی خوبیه. کارگردانی عالیه. بازی ها عالی و واقعیه. مرجان شیرمحمدی هم نویسنده خوبیه و هم بازیگر خوبیه. داستان و فیلمنامه همه چیز خوب. خیلی وقت بود وقتی از سینما می اومدم بیرون همچین حسی نداشتم. حس خوبی بود.