یادداشتی بر فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران
یک دورهمی لوس، همین و بس. تنها جمله ای که می توان درباره ی فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگرانِ بهروز افخمی گفت. یک فیلم ضعیف که نه قصه دارد و نه شخصیت، فقط یک سری کاراکتر دارد که دور هم شادند و یک عشق تخیلی که به ناگاه از راه می رسد تا زندگی دختر شکست خورده ی ما را زیر و رو کند. در اینجا به یاد رمان های ایرانی می افتی و با خود می گویی، صد رحمت به آنها. با آن عشق های رویایی حداقل چیزی که دارند این است که می توانند دخترک های نوجوان را تحت تاثیر قرار دهند و یه رویاپردازی وادارند، اما افسوس، آذر، شهدخت … همین قابلیت را هم ندارد.
راوی شروع به تعریف ماجرای اختلاف شهدخت و پرویز بر سر مسئله ی بازیگر شدن شهدخت می کند که در همین حین آذر وارد می شود و مشکلات او کانون توجه قرار می گیرد. ماجرایی بی سر و ته که با همان عشق تخیلی ای که گفتم پایان می یابد. شاید اگر فیلم به همان اختلاف میان شهدخت و پرویز می پرداخت، آذر و شهدخت و پرویز و مرجان و بهروز، اینگونه با دیگران از دست نمی رفتند.
آذر، شهدخت …. نه فیلمنامه ی استخوان داری دارد، نه کارگردانی قوی ای و نه بازیگران بازی خوبی از خود ارائه داده اند که پیشتاز همه ی آن ها مرجان شیرمحمدی (آذر فیلم) است که بسیار ضعیف و غیرقابل قبول ظاهر شده است. شیرمحمدی علاوه بر بازیگر نقش دیگری نیز در ساخت فیلم داشته است. در واقع آذر، شهدخت… بر اساس رمانی با همین نام به قلم مرجان شیرمحدی ساخته شده است. رمانی که اینگونه در اجرا بد از آب درآمده است.
در هر حال ما با یک فیلم سینمایی روبه روایم که تنها به یک دورهمی خانوادگی شبیه است تا یک اثر سینمایی قابل نقد وبررسی، همین و بس.
پریسا دامادی- سینما فستیوال
عالی عالی عالی
کاملا موافقم با شما خانم دامادی .
کاملا با نقد شما و نظر آقا سعید موافقم .
حیف اون 30 هزار تومنی که واسه این فیلم هزینه کردم
لوس لوس و بی مزه و کلک پول بود .
لایک