کیارستمی: فیلم موفق فیلمی نیست که بتواند جایزه کسب کند.

به گزارش سینما فستیوال، “عباس کیارستمی” فیلمساز 73 ساله ی سینمای ایران، امسال به عنوان رئیس هیات داوران سینه فوندیشن و فیلم کوتاه شصت و هفتمین “جشنواره ی کن” (2014) در این جشنواره حضور دارد. کیارستمی که در سال 1997 برای فیلم “طعم گیلاس” توانست نخل طلا را از آن خود کند در مصاحبه ی خود با “بنوت پاوان” در سایت جشنواره ی کن به روز های جوانی و شروع کارگردانی خود برگشته است. متن مصاحبه ی کیا رستمی به شرح زیر است:

kia2

در دوران جوانی نگاه شما به کارگردانی چگونه بود؟

وقتی الان و در این دوران به گذشته نگاه می کنم می بینم که تنها تشابه من با فیلمسازان جوان، جوانی مان بود. من به فیلم سازی به عنوان یک حرفه نگاه نمی کردم. رشته ی من نقاشی بود که البته در اخر نقاش نشدم.  از یک جایی به بعد فهمیدم که سینما برای من یک سرپناه است و فیلم بهترین چیزی ست که با آن می توانم خود را بروز دهم.

اولین خاطره ی شما از قرار گرفتن پشت دوربین چیست؟

ساختن فیلم اول من بسیار سخت بود. شانس با من بود که فیلمم موفق بود و شناخته شد. این موفقیت برای من این معنی را نداشت که حالا یک فیلمساز هستم. من باور داشتم که این فصل از زندگی من تمام شده است و  دیگر فیلمی نخواهم ساخت. با اینحال فیلم های بیشتر و بیشتری ساختم.

وقتی اولین فیلم بلند سینمایی خود را ساختم به خود گفتم که باید باور کنم فیلمسازی حرفه ی من است. من برای اولین فیلمم با دو نوع مخاطب روبرو بودم: گروه اول شامل مردمی بودند که فیلم های مرا دوست داشتند و دیگری ، گروه بزرگتری که اصلا فیلم های مرا نپسندیده بودند. این قضیه هنوز هم صدق می کند.

اولین فیلم کارگردان باید چه کیفیتی داشته باشد که موفق شود؟

اینکه اولین فیلم من در یک فستیوال شرکت داشت و جایزه ی بهترین فیلم کوتاه را از آن خود کرد باعث شد من قانع شوم فیلمم، فیلم موفقی بوه است. این برای من ملاک موفقیت بود. امروز و در نگاهی به گذشته از نظر من فیلم موفق فیلمی نیست که بتواند جایزه کسب کند و یا اینکه مخاطب زیادی داشته باشد و نقد های مثبتی از منتقدان بگیرد. به نظر من ماندگاری عامل مهمی است. فیلم خوب فیلمی است که ماندگار شود و در تاریخ ثبت شود. نمی دانم این بازه را چه کسی تعیین کرده است ولی جمله ای می گوید: بعد از سی سال می شود در مورد یک فیلم قضاوت کرد که مانا بوده است یا نه، که آیا هنوز وجود دارد و یا دیگر اثری از ان نیست.

فیلم کوتاه چه جایگاهی در حرفه ی فیلمسازی دارد؟

به نظر من فیلم کوتاه اهمیت زیادی دارد به این دلیل که به کارگردان شهامت و فرصت تجربه کردن می دهد. شخصیت یک فیلمساز در فیلم های کوتاه او بسیار به چشم می آید.  در فیلم های بلند سینمایی تهیه کننده و اوضاع مالی و همینطور سلیقه ی تماشاچی تاثیر زیادی در فیلم دارد. هیچ کارگردانی نمی تواند این 2 فاکتور را نادیده بگیرد. در نتیجه ، فیلم کوتاه به دلیل شخصی بودنش مهم تر است.  تلاش کارگردان برای نوآوری و خلاقیت در فیلم های کوتاه و اولین فیلم های او پیدا می شود.

برای ما از فیلم های ایرانی بگویید. ایا در وضعیت خوبی به سر می برند؟

در سینمای امروز ایران دو گروه فیلم وجود دارد. یکی سینمای دولتی است که به وسیله ی دولت تامین می شود. در ایران فیلمسازانی وجود دارند که برای دولت و به شکرانه دولت کار می کنند. من از آنها توقع زیادی ندارم زیرا فقط در ایران شناخته شده اند. فیلم های آنها به شدت داخلی و برای مصرف خاصی است. از سوی دیگر سینمای مستقل است که در حال پیشرفت می باشد. امروزه فیلمسازان ناشناسی از مناطق مختلف ایران وارد عرصه سینما می شوند و به لطف تکنولوژی جدید و دوربین های دیجیتال کوچک فیلم هایی با کیفیت های بالا می سازند. امید من به این فیلمسازان است.

از موج نوی ایران که شما بخشی از آن بودید حالا چه باقی مانده است؟

این سوال را باید از نسل جدید سینمای ایران پرسید. این ها هستند که باید بگویند از نسل قبل چه چیزی برایشان مانده است و چه تاثیری از آن نسل پذیرفته اند. از یک چیز مطمئن هستم که: سینما و فیلمسازان آن زمان خیلی آزادتر از حال حاضر سینمای ایران بودند. ما در آن زمان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داشتیم. مدیران آنجا به ما اختیار تام می دادند و به هیچ وجه در کار ما دخالت نمی کردند. این خود یک فرایند چشمگیر بود که تاثیر زیادی روی کار ما داشت. البته به نظر من این موج نو هیچ وقت از بین نرفته است و آن فیلمسازانی که به انها اشاره کردم دائما در حال نوسازی این موج هستند.

شما در سینما دیگر به دنبال چه هستید؟

من انتظار دیگری از سینما ندارم. توقع و چشمداشت از سینما دیگر به جوانان تعلق دارد. من بدون هیچ توقعی کار می کنم. ذات فیلم در تولید تصاویر است. من هر ماه مشغول ساختن فیلم کوتاه و یا ویدئو و یا عکاسی هستم. شاید امروز امید و انتظار من از سینما این است که شب هنگام خواب بدانم که تصاویر جدیدی ساخته ام. مثل ماهیگیری که هروقت تورش را پهن می کند امیدوار است ماهی بگیرد.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *