یادداشتی بر فیلم “پنج ستاره” به کارگردانی مهشید افشارزاده
فیلم “پنج ستاره” که اولین تجربه کارگردانی مهشید افشارزاده می باشد، این روزها بر پرده ی سینماها جای دارد. این فیلم که در سی و دومین جشنواره ی فیلم فجر حضور داشت، در مجموع از ساختاری ضعیف برخوردار است. ساختاری که از مجموع کارگردانی ضعیف، فیلمنامه ی ضعیف، بازی های ضعیف و چیزهای ضعیف دیگر، حاصل شده است.
“پنج ستاره” داستان دختری را روایت می کند که برای پرداخت شهریه دانشگاه خود دچار مشکل شده است و به اجبار تن به کارگری می سپارد. اما به علت آنکه کارگردان نتوانسته از پس دراماتیک کردن داستان برآید، مشکلات شخصیت های فیلم (البته اگر بتوان کاراکترها را در حد شخصیت دانست) بر مخاطب تاثیر نمی گذارد و با او همدردی و همزادپنداری نمی کند. جدای از ابهاماتی که فیلمنامه دارد و سوال هایی که برای همیشه بی پاسخ می مانند، انتهای فیلم فاجعه است.
انتهای باز که جدیدا در سینمای ایران مد! شده است یکی از معظلاتی است که گریبان “پنج ستاره” را نیز گرفته است. انتهایی که در نهایت تکلیف مخاطب را روشن نمی کند و کارگردان گمان می کند با این کار تصمیم گیری را به مخاطب واگذار کرده است، در صورتی که این مسئله توهینی نسبت به مخاطب محسوب می شود چرا که به مخاطب می فهاند یک ساعت و نیم وقتش تلف شده است تا فیلمی بی سر و ته را ببیند که در نهایت هم ته ندارد و تازه این ته نداشتن نکته ی مثبتی از نظر کارگردان محسوب می شود!
کارگردان اثر در مورد فیلم خود در برنامه ی سینما اکران می گوید که تلاش داشته است همچون رخشان بنی اعتماد و اصغر فرهادی داستان ساده و روانی را تعریف کند و تنها انتهای داستان را برای جلوگیری از سیاه نمایی تغییر داده است. مشکل اصلی از اینجا نشئت می گیرد که کارگردان کم تجربه ی ما داستان گویی را فراموش می کند و به جای پرداختن به داستانی ساده و روان درگیر حواشی و شلوغ بازی می شود. که نتیجه آن چیزی جز فاجعه یعنی فیلمی مانند “پنج ستاره” نمی شود.
کارگردان نمی خواسته انتهای داستان تلخ باشد اما این نکته که در هر حال هر داستانی انتها می خواهد را فراموش کرده است و اینکه نمی توان بی توجه، کاراکترها و مخاطب را به حال خود رها کرد.
خلاصه آنکه فیلم “پنج ستاره” به کارگردانی مهشید افشارزاده که تلاش داشته است در فیلم از بازیگران مطرحی چون شهاب حسینی، همایون ارشادی، شیرین بینا، بهناز جعفری و … استفاده کند تا موجب فروش گیشه شود، فیلم بدی است چرا که حتی اولین شاخصه ی یک فیلم سینمایی یعنی سرگرم کننده بودن را نیز دارا نمی باشد.
پریسا دامادی- سینما فستیوال
سلام منتقد محترم ازنحوه نوشتن وبه اصطلاح نقدتان کاملا معلوم است کوچکترین شناخت از سینماوفیلم سازی نداری وهمه تلاش خودتان بطور اشکار مغرضانه برای ایراد گرفتن گذاشتید ولی ناشیانه، دوست عزیز یک ذره به مردم که ازاین فیلم استقبال کردند احترام. میگذاشتید واحترام به منتقدین سینمایی که ازاین فیلم تقدیر نمودند ضمنا باتوجه بهتعداد سالن کم نمایش ،باز هم درصدر جدول فروش قرار گرفته. ،البته حب وبغض وحسادت ویا خریداری شدن می تواند انگیزه باشد !!!!! شما بقدری اشکار دست وپاچه شدید ،حتی نتوانستی معمولی ترین انتقاد را بکار ببرید واین نشان از عدم شناخت شما ازبدیهی ترین مسایل فیلم وفیلم سازی است ،وبدلیل رفتار غیر حرفی مطمین هستم ازهمین اول کارتان محکوم به بیکاری هستید مگر توبه کنید وجز حق وعدالت قدمی بر نداری تا انشا…. خدا وند شمارا موردرحمت خود قرار دهد
توی نوششتون تنها از انتهای فیلم ایراد گرفتید به نظرم این فیلم و فیلمنامه ایرادات بیشتر از این حرفها داره پرداختن فقط به انتهای فیلم خیلی کار جالبی نیست و به من مخاطب نمی رسونه که فیلم واقعا فیلم بدیه