بی منطق ، خسته کننده و کش دار

یادداشتی بر فیلم “ساعت ۵ عصر” به کارگردانی مهران مدیری

سینما فستیوال

اگرچه این روزها ” اولــین ” فیلم سینمایی مهران مدیری روی پرده ی سینما است ، با این حال به واسطه ی سال ها تجربه ی ساخت سریال ها و برنامه های موفق تلویزیونی ، انتظار می رفت ” ساعت ۵ عصر ” فیلمی خوش ساخت ، قصه گو و مهم تر از همه سرگرم کننده باشد ؛ چرا که لازمه ی فیلمی که قرار است با مخاطب ارتباط برقرار کند و اساسا حرفی برای گفتن داشته باشد و نقدی اجتماعی کند و از پس آن حرفی را به بیننده منتقل کند ،  تعریف کردن قصه ای جذاب ، شخصیت هایی تعریف شده و موقعیت های چفت و بست دار است که این فیلم فاقد همگی این ها است .

شاید بتوان گفت ” ساعت ۵ عصر ” همان ورژن سینمایی  کاراکتر ” ارسلان ” در برنامه دورهمی ، ” کیانوش ” در سریال برره و به طور کلی چارچوب کاراکتر مثبت و متشخص سیامک انصاری در آثار مشترک او با مدیری است که قرار است باز هم همه ی حوادث تلخ و مصیبت ها بر سر او خراب شود و در آینه ی این اتفاقات ، نقدهای اجتماعی هم مطرح شود ولی با این تفاوت که در اینجا هیچ پرداخت شخصیتی صورت نمی گیرد و اساسا کاراکتر “پرهام” ساخته نمی شود . نه گذشته ای دارد و نه هیچ موقعیتی در فیلم به درستی شکل می گیرد که کمی مخاطب را به این کاراکتر نزدیک کند . در نتیجه در هیچ یک از اتفاقات و صحنه های فیلم ابدا همزادپنداری از سوی بیننده صورت نمی گیرد و همه ی نقدهای احتمالی فیلم از وضعیت جامعه در سـطح باقی می ماند . می توان این طور توضیح داد که کاراکتر پرهام قرار است صرفا با قرار گرفتن در موقعیت های اگزجره شده ی جامعه ، بازتاب ناهنجاری های اجتماعی مردم در شرایط گوناگون باشد که به دلیلی که گفته شد ، چون اساسا شخصیتی در فیلم نداریم که با آن همراه شویم ، بنابراین تاثیری هم از آن نمی پذیریم .

فاجعه در جایی عمیق تر می شود که از نیمه های فیلم ، منطق قرار گیری کاراکتر در موقعیت های مختلف هم از دست می رود ( بعد از اتفاقات بهشت زهرا ) و فیلم تا انتها با نداشتن چفت و بست ، چند پاره می شود . یعنی اگر در ابتدا کاراکتر مرد به واسطه شکستن سر ، هنگام درگیری با همسایه ی خود ، وارد موقعیت بعدی – یعنی بیمارستان – و بعد با رو به رو شدن با پیرزن در بیمارستان وارد موقعیت بعدی – بهشت زهرا – می شود ، از آن به بعد همین منطق ساده هم وجود ندارد و قرار گرفتن در موقعیت های بعدی تصادفی و بی پایه و اساس است .

مشکل مهم و اساسی دیگر ” ساعت ۵ عصر ” ریتم کند ، پلان های طولانی و دیالوگ ها و اتفاقات قابل حدس فیلم است به گونه ای که در بسیاری از پلان ها مخاطب جلوتر از کاراکترهای فیلم است . بنابراین نه جا می خورد ، نه هیجان زده می شود و نه تعجب می کند . شاید اگر این قابلیت در سینما امکان داشت که بشود فیلم را با دورِ تند تماشا کرد ، نه تنها صحنه ای و دیالوگ قابل توجهی از دست نمی رفت ، شاید حتی شاهد فیلمی به مراتب قابل تحمل تر بودیم .

و اما در رابطه با بازی بازیگران می توان گفت ، سیامک انصاری ، تنها بازیگر اصلی فیلم ، چیز بیشتری از تیپ همیشگی خود در سریال های مدیری ارائه نکرده است و شاید بتوان بزرگترین اشکال را باز هم به شخصیت پردازی ضعیف در فیلمنامه نسبت داد . نه پیشروی و تغییری در عملکرد و عکس العمل این کاراکتر از ابتدا تا انتها فیلم وجود ندارد ! و بیشتر از همه حماقت این کاراکتر در برخی از صحنه ها برای تماشاچی غیرقابل تحمل است و خنده دار . این ضعف در بازی امیر جعفری که در یک سکانس عهده دار نقش یک متوهم شیشه ای معتاد است هم وجود دارد . چرا که این کاراکتر هم تعریف درستی در فیلمنامه ندارد . نه مخاطب را می خنداند ، نه فیلم را جلو می برد و نه هیچ چیز دیگر ! اگر به طور کلی این سکانس را از فیلمنامه حذف کنی هیچ اتفاقی در روند کلی فیلم رخ نمی دهد .

فیلم هرچه به جلو پیش می رود چنان از هم گسیخته و از دست رفته می شود که حتی وقتی بازپرس سوءاستفاده نامزد پرهام را از فیلم های او نشان میدهد ، مخاطب تعجب نمی کند و بعد از آن سکانس بازهم پرهام با نامزدش همانطور برخورد می کند که قبل از آن می کرد !!! صدای آزاده صمدی در نقش نامزد پرهام که در کل فیلم حضور دارد در دقایق پایانی فیلم پررنگ تر می شود و سرهم بندی پایانی فیلم را با شکستن بعد چهارم برای مخاطب به فاجعه ای باورنکردنی تبدیل می کند .

” ساعت ۵ عصر ” به لحاظ محتوایی و بیان نقدها و نشان دادن ناهنجاری های اجتماعی هم الکن است و حرف تازه ای بیشتر از آنچه پیش از این در سریال ها و برنامه های آیتمی مدیری دیده ایم ،  ندارد . هرچند هر محتوایی را اگر در فرم و ظرف مناسب و قابل ارائه ای قرار ندهی به نتیجه مطلوب نمی رسی !

مدیری که در همین چند سال اخیر به واسطه ی ساخت سریال ” در حاشیه ” ، به شدت از سوی جامعه پزشکی مورد حمله قرار گرفت گویا در فیلم سینمایی خود به شدت مواظبت کرده که به کسی یا چیزی برنخورد !! بنابراین در سکانس بیمارستان با نشان دادن یک پرستار در ظاهری نورانی و پاک که گویا فرشته است ، و همین طور سکانس بانک به نوعی از این حواشی دوری کرده است !!

اولین ساخته سینمایی مهران مدیری ابدا انتظار تماشاچیان را در سالن برآورده نکرد و شاید بتوان رکوردهای فروش فیلم را در روزهای ابتدایی اکران فیلم تنها و تنها به خرج شدن اعتبار چند ساله ی مدیری در بین مخاطبان تعبیر کرد و نه چیزی بیشتر از آن !

فریبا برومند – سینما فستیوال

یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *