“برف” سعی دارد چند ساعت ظاهرا بحرانی یک خانواده ورشکسته را به تصویر بکشد. تلاشی که در ” کوتاه کردن زمان دراماتیک برای فشردگی زمان و تداوم حسی و….” هم شکست خورده.چرا که نه زمان را فشرده کرده ، دقایق زیادی صرف پرده و درست کرده تخم مرغ و…. می شود آن هم برای چند دیالوگ که اطلاعاتی به بیننده بدهد و در جهت شکل گیری درام و نه حتی ایجاد حسی که تداوم یابد.
از ابتدا بحث خواستگاری و حفظ آبرو و اعتبار خانواده است. اما نکته اینکه همه چیز با صدای زنگ خواستگاران تمام می شود حال آنکه می بایستی آغاز بشود. یک ساعت و اندی مقدمه که بدون متن عقیم می ماند ؛ درست همچون پایان نداشته اش و کات به ساعتی از شب یا نیمه شب که اعضای خوانواده هر کدام در جایی پخش و پلا شده و خوابیده اند، آن هم با لباس میهمانی. یعنی مراسم به شکست انجامیده یا … ؟ آیا اعتبار خانواده از بین رفته یا ..؟
صحنه آخر یکی بیدار است و تزئینی، گلدان جا به جا می کند آن هم در برف و می رود. شخصیتی که در تمام طول فیلم زائد است و حتی کاتالیزور هم نیست . فیلم اینگونه تمام می شود با حذفی ( مراسم خواستگاری ) غیر دراماتیک و تحمیلی که زیبایی شناسانه هم نیست. تنها گویای ناتوانی فیلمنامه نویس و کارگردان در نشان دادن یک مراسم کوچک بر بستری بحرانی ، حتی در حد ناچیز میهمان مامان.
فیلم خوبی نبود اما یادداشتی هم که نوشتید به بدی های فیلم نمی پردازه و حاشیه می گه. ضمن اینکه اصلا با مهمان مامان نباید مقایسه بشه.اتفاقا میهمان مامان فیلم خوبی بود که شرایط رو به خوبی به تصویر کشیده بود برعکس برف.
تیتر چه ربطی به این یاد داشت؟؟؟ کدوم مقدمه؟؟؟:دوم متن؟؟؟؟ احتمالا یه چیزی توی ذهن نویسند بوده که اصلا نتونسته بنویشه….من توی این نوشته نفهمیدم فیلم مقدمه بوده؟به متن نرسیده؟مقدمه ای بر چی بوده؟
من فیلم رو ندیدم. توی متن به جزییات اشاره شده. من متوجه نشدم آخر این فیلم خوبه یا نه؟
من تمام مثلا یادداشت های این نویسنده رو خوندم… اکه من هم اینطور بنویسم منتشر می کنید؟
اخه این چه طرز نوشتنه… دوست عزیز دارید می نویسید حرف که نمی زنید. ظاهرا هم همه از دست شما شاکی اند.
لطفا راجب قسمت های دیگر فیلم، مثل موسیقی و تدوین و بازی ها هم توضیح دهید.
دوست عزیز شکیبا سام من قلم شما را دوست دارم ولی بیشتر شبیه یک درد دل می نویسی تا یک منتقد یا یادداشت نویس . با تشکر امید وارم جنبه ی نقد ه خودت را داشته باشی .
بخشی از فیلم برف به ما یادآوری می کرد که در مورد آدمهایی که در کنارمان هستند دقت بیشتری داشته باشیم دوستان چرا فقط سعی می کنید به حاشیه ها برید اگه یکم توجه می فرمودید می دیدید که بخشی از این فیلم به دوستی نمایشی بود که بین دو دختر داستان ما وجود داشت دختری که اول داستان همگام با خانواده دوستش همکاری و همراهی می کنه و در پایان قصه دور زدن خانواد بحران زده رو عهده دار هست…