یاد داشتی بر فیلم “هتل بزرگ بوداپست”
“هتل بزرگ بوداپست” تنها یک فیلم معمولی است ولی وست اندرسون توانسته است با ایجاد فضای فانتزی-کمدی، مخاطب را برای ۹۹ دقیقه سرگرم کند.
ماجراهای بسیاری در “هتل بزرگ بوداپست” اتفاق می افتد که عمده ی آنها به گوستاو ایچ مدیر این هتل بزرگ مربوط می شود که به دلیل گره خوردن زندگی مصطفی زیرو با گوستاو ایچ، مصطفی (که یک کارگر مراکشی است و به دلیل نداشتن هیچ هویتی زیرو لقب گرفته است) نیز درگیر این ماجراها می شود.
“هتل بزرگ بوداپست” با فلش بک آغاز می شود و زیرو شروع به تعریف داستان زندگی اش می کند. داستانی با ماجراهای بسیار. ماجراهایی که همه ی آنها به یک تابلوی نقاشی مربوط می شود ولی آنچه که در کمال تعجب در انتهای فیلم نامعلوم باقی می ماند، سرنوشت همین تابلوی نقاشی است.
“هتل بزرگ بوداپست” فیلمی پر از قاب های رنگارنگ است، قاب هایی که توسط فیلمبردار خوب فیلم ثبت شده و با بازیگران حرفه ای چون رالف فینز و موسیقی تاثیرگذارش در نهایت فیلمی سرگرم کننده را به وجود آورده است ولی فیلم به همین جا ختم می شود و بس. فیلم نه شخصیت پردازی دارد و نه فیلمنامه ی قرص و محکمی و حتی همان داستانی را که روایت می کند را هم به درستی به سرانجام نمی رساند. وست اندرسون کاراکترهایی را به ناگاه وارد فیلم می کند و پیش از آنکه مخاطب بفهمد که این کاراکترها از کجا آمده اند، به طور ناگهانی از ماجرای داستان حذف می کند و اگر مخاطب بخواهد به چگونگی ورود و خروج این کاراکترها بیاندیشد، همان لحظات سرگرم کننده را نیز از دست خواهد داد.
کارنامه ی وست اندرسون پر است از فیلم های فانتزی ای چون “هتل بزرگ بوداپست” که سعی می کند برای دقایقی مخاطبانش را از دنیای واقعی جدا کند و با خود در ماجراهای هیجان انگیز همراه کند. اگر اندرسون در این ماجراجویی ها شخصیت پردازی قوی تری داشته باشد، آنگاه می تواند مخاطبان بیشتری را با خود همراه کند و به ماجراجویی بپردازد.
پریسا دامادی- سینما فستیوال