سیرکی به نام آرایش غلیظ

یادداشتی بر فیلم «آرایش غلیظ»

آرایش غلیظ 2

فیلم آرایش غلیظ ساخته ی حمید نعمت الله، بعد از بی پولی چهارمین فیلم سینمایی او در مقام کارگردان است.

آرایش غلیظ، داستان مردی ست که با کلاه گذاشتن سر شریکش محموله ی آتش بازی او را بالا می کشد و برای آب کردن آن وارد رابطه با دختری می شود که از نظر احساسی ضربه خورده است و از وی سوء استفاده می کند.

ابتدای فیلم با صفحه ی فیس بوک و نشان دادن ورود کلمه ای جدید در زبان ما آغاز می شود. ریتم فیلم در ابتدا خوب پیش می رود و مخاطب را راضی نگه می دارد ولی از اواسط فیلم که موضوع اصلی قصه با ورود افراد غیر ضروری و کش دادن قضایا طولانی و خواب آور می شود، مخاطب نیز بی طاقت می گردد.

هیچ کدام از کاراکتر های این فیلم به شخصیت تبدیل نشده و حتی ماقبل تیپ هستند. کاراکتر «مسعود» ( حامد بهداد) که هیچ چیز در مورد او نمی دانیم فردی ست عصبی با همان بازی های تکراری و کلیشه ای مخصوص بهداد. «لادن»( طناز طباطبایی) هم دختری است لوس، احمق که نمی دانیم چرا طلاق گرفته؟ و چرا این طور ناگهانی رابطه با مسعود را قبول می کند. « دکتر» که مسعود را با مصرف مواد به اصطلاح خودشان به قلعه ی پرتغالی ها می برد، زائد است و با حذف آن از داستان اتفاقی نمی افتد. هومن(حبیب رضایی) هم تنها کسی است به دلیل نقش مشمئز کننده اش کمی تاثیر گذار است که باز هم نتوانسته به شخصیت تبدیل شده و در حد تیپ باقی می ماند. «برقی» تنها کسی است که ما می دانیم برای چه اینجاست و چه شده که به او برقی می گویند و مشکلش چیست.

انتهای فیلم هم به بدترین نوع ممکن جمع می شود. بدون هیچ منطق و استدلالی. تنها بخش خوب این فیلم موسیقی آن است که مقداری مخاطب را راضی نگه داشته و از خواب رفتن اش جلوگیری می کند.

آرایش غلیظ، همانطور که در فیلم هم نشان داد سیرکی است که در آن هم دیوانه پیدا می شود، هم ابله و هم کسی که می تواند برق ۳ فاز را از سرت بپراند. سیرکی که سعی می کند قریب به ۲ ساعت مخاطب را با خود همراه کند ولی موفق نیست!

 محمد تقی جلالی – سینما فستیوال

۱۶ دیدگاه

  1. بهداد همیشه بد بوده و بد هم می ماند.
    به نظر من این فیلم اصلا ارزش سینمایی نداشت و با نویسنده موافقم که این داستان حسابی کش آمده بود.

    1. به نظر من یکی از بهترین بازی های بهداد در این فیلم بود.
      او یک بازیگر مولف است که سعی می کند شخصیت خودش را به کاراکتر القا کند و هویت ببخشد.

      1. اساسا حامد بهداد بازیگر نیست. کجای تعریف بازیگر مولف این است که هر نقشی را که بازی می کنی یک جور باشد؟ او رفتگر است ، همین است. معلم می شود یا روحانی باز هم همین است.
        بازیگر باید در هر رلی ، کاملا برای مخاطب باور پذیر باشد. او اساسا بازیگر نیست.

  2. وقتی که تماشاچی به فیلمی که شاید برا سازنده فیلم خنده دار نباشه،میخنده از اون فیلم نمیشه توقع شاهکار بودن یا حتی خوب بودن داشت.وقتی که تو فیلم بهداد برای هنر نمای به عقیده خودش همش میاد تیکه “قلعه پرتقالی” رو برای بامزگی میندازه دیگه انتظاری نمیشه داشت.به نظر من فیلم روی قصه ای پیش میرفت که فقط نام بهداد تو فیلم جلو میرفت و مردمی که به عشق بهداد نشسته اند و منتظر دیالوگ گویی بهداد بشن و لذت ببرن و حتی تحسین کنن بهداد رو،نه فیلم رو… !

    1. من خودم عاشق حامد بهدادم ولی واقعا توی این فیلم نمی شد تحملش کرد
      نمیدونم چرا اینقدر مصنوعی بازی می کرد! !

    2. کاش لااقل یک داستان داشت که بهداد بخواد توی ان پیشرو باشه. از طباطبایی هم بعید بود توی چنین فیلمی بازی کنه.

  3. وقتی که تماشاچی به فیلمی که شاید برا سازنده فیلم خنده دار نباشه،میخنده از اون فیلم نمیشه توقع شاهکار بودن یا حتی خوب بودن داشت.وقتی که تو فیلم بهداد برای هنر نمای به عقیده خودش همش میاد تیکه “قلعه پرتقالی” رو برای بامزگی میندازه دیگه انتظاری نمیشه داشت.به نظر من فیلم روی قصه ای پیش میرفت که فقط نام بهداد تو فیلم جلو میرفت و مردمی که به عشق بهداد نشسته اند و منتظر دیالوگ گویی بهداد بشن و لذت ببرن و حتی تحسین کنن بهداد رو،نه فیلم رو… ! کاشکی حبیب رضایی و علی عمرانی نمادی برای خندیدن بهشون نه از روی هنر بازی کردن بلکه از روی لودگی در بازی،بازی گرفته نمیشد.ناراحتم برای آژانس شیشه ای و حاتمی کیا که همچین شخصی در فیلم بازی کرده!!!کلا خیلی موضوع دیگه هست که باید بگم و نمیدونم اینجا تا چه حد قبول میکنن.ولی ناراحت نیستم که 2 ساعت تو صف واستادن و پولی که داده بودم براش رو ول کردم و وسط فیلم اومدم بیرون.داوران هم شاهکار کردن با این انتاخبشون

      1. آژانس شیشه ای چه ربطی به اینجا داره? به نظر من تیکه قلعه پرتغالی ها هم برای در آمدن شخصیت بهداد بکار گرفته می شد که درست هم از آب در اومد.
        برقی هم که دیکه ته شاهکار بود. شخصیت کامل. به نظر من فقط انتهای بدی داشت و بقیه موارد که در نوشته کفته شده سخت گیری بی مورده.

        1. ببین سخت گیری چه با مورد و چی بی مورد باعث تکامل و به فکر فرو بردن میشه
          آژانس شیشه ای منظورم نوع یازی در اون فیلمش بود نسبه به این فیلم

  4. کاملا موافقم. بهترین کار و کردی بابا
    چی بود آخه این فیلم ؟ از نعمت الله بعید بود واقعا
    مردم به مسخرگیش می خندیدن وگرنه با کمدی اشتباه گرفته نشدخ بود

  5. ملت همیشه ناراضی….
    فیلم نعمت الله طنز ساخته شده بود .همون قلعه پرتغالی خودش باعث ریتم طنز فیلم می شد.

  6. خیییییلی هم فیلم عالللی بود من که دوست داشتم دست همه ی عوامل درد نگنه شما چه می دانید برای این فیلم چقدر زحمت کشیده شده ؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *