هشتم آذر ماه فیلم ” ساکن طبقه وسط ” به نویسندگی دکتر محمدهادی کریمی و کارگردانی شهاب حسینی در سیصد و پنجاهمین نشست ” باشگاه فیلم تهران ” در فرهنگسرای ارسباران نمایش داده شد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت .
به گزارش خبرنگار سینما فستیوال ، این جلسه ، پس از نمایش فیلم ، با حضور نویسنده ، کارگردان و تهیه کننده اثر در همان سالنی که فیلم نمایش داده شده بود برگزار شد که به دلیل استقبال بسیار مخاطبان ، عده ای روی پله ها نشستند و عده ای نیز ایستاده در جلسه نقد و بررسی شرکت کردند .
در ابتدای جلسه عوامل فیلم ” ساکن طبقه وسط ” درباره اثر خود به ارائه توضیحاتی پرداختند . نویسنده ” ساکن طبقه وسط ” با نامتعارف خواندن این فیلمنامه نسبت به آن چیزی که در سینما مرسوم است ، گفت : ” من این فیلمنامه را به قول شعرا ارتجالا و دفعتا نوشتم و قبل از آنکه حاصل فکر و کوششی روی کاغذ باشد ، حاصل زیست سخت در یک دوران بود . من با نوشتن این فیلمنامه و شهاب جان با ساختن آن ، روند یک پالایش روحی را طی کردیم . من فکر می کنم با فیلم ” ساکن طبقه ی وسط ” می توان دو جور برخورد کرد . یکی به عنوان ناظر از بیرون به فیلم نگاه کنیم مثل کسی که از تلویزیون مناسک حج را می بیند و یا اینکه با فیلم همراه شد و در آن سرگشتگی ها و عطشناکی ها را دید . “
در ادامه شهاب حسینی با ذکر همکاری هایی که پیش از این با دکتر محمدهادی کریمی داشت ، صحبت های خود را اینگونه آغاز کرد : ” سال 82 که آقای دکتر این فیلمنامه را به من دادند که بخوانم و به من گفتند دوست دارم نظرت را راجع به آن بدانم بود . یادم هست آن زمان فرزندم تازه به دنیا آمده بود و شب ها بدخوابی داشتم . بالاخره فرزندم را خواباندیم و فضای آرامی ایجاد شد . فیلمنامه را باز کردم و شروع به خواندن آن کردم . نمی دانم چگونه تمام شد . وقتی تمام شد ، دستم ناخودآگاه رفت سمت تلفن و شماره ی آقای دکتر را گرفتم . بعد از تعداد زیادی بوق ایشان گوشی را برداشتند . من هیجان زده در مورد فیلمنامه صحبت کردم . دکتر با صبوری گوش کردند و گفتند حالا می خواهی صبح راجع به آن صحبت کنیم . ساعت را نگاه کردم ، ساعت نزدیک به یک ربع به چهار صبح بود . “
کارگردان ” ساکن طبقه وسط ” در ادامه افرود : ” با ساخته شدن این فیلم یکی از آرزوهای من جامعه عمل پوشید . این فیلم در واقع یک حس است که زبانی که برای ادامه اش انتخاب شد ، زبان سینما است چون آشناترین زبانی است که من از نزدیک با آن مانوس بودم و محصول هم این است ، بیشتر از این نیست . “
پس از شهاب حسینی ، تهیه کننده فیلم ، امیر سماواتی از دلایل پذیرفتن تهیه کنندگی فیلم “ساکن طبقه وسط ” و نحوه ی ارتباطش با فیلمنامه گفت . وی گفت : ” من وقتی دفعه ی اول فیلم نامه را خواندم اصلا نفهمیدم چه می گوید و در واقع هیچ ارتباطی با فیلمنامه برقرار نکردم. اما چند باری خواندم تا به کشف و شهودی رسیدم که برایم جذاب بود. “
همچنین ، صحبت عوامل فیلم از روند خلق فیلمنامه تا ساخت فیلم پایان یافت . دکتر ادبی در خصوص مسائل هستی شناسانه و فلسفی و خودشناسی ای که در فیلم مطرح می شود ، سخن گفت .
در ادامه جلسه نقد و بررسی به سوال مخاطبان حاضر در سالن در مورد فیلم ” ساکن طبقه وسط ” پاسخ داده شد که بعضا به صحبت های طولانی عوامل سازنده گذشت .
یکی از حاضرین با اشاره به این که مسائل گوناگونی در فیلم مطرح می شود که ربط کمی باهم دارند ، و بعضا می شود شخصیت های دیگری به فیلم اضافه یا از آن کم کرد بدون آن که خللی در فیلم وارد شود ، از میزان تغییرات فیلمنامه در مرحله ی ساخت فیلم پرسید . امیر سماواتی در پاسخ گفت : ” اگر بخواهیم راجع به فیلمی نسبت به اجزای آن ، تصمیم بگیریم ، اشتباه بزرگی میکنید . یک فیلم در یک کلیت معنا و مفهوم دارد . “ساکن طبقه ی وسط” ، سرگشتگی انسان را بین طبقات بالا و پایین مطرح می کند که به درستی و به جزییات در فیلم به آن اشاره شده است ، این حرفی ست که به نظر من متعلق به امروز همه ی ماست که داریم در جوامع معاصر زندگی می کنیم . همه ی ما کم و بیش این سرگشتگی را داریم. “
وی همچنین ادامه داد : ” این فیلم یک سیر و سلوک است.”
سپس ، فرد دیگری هم با گفتن اینکه “هرآنچه که فیلم نتوانست بگوید ، دوستان در سخن گفتند ” ، اذعان داشت : ” هیچ موقعیت فلسفی را فیلم نتوانست برساند ، در فیلم “طعم گیلاس” آقای کیارستمی ، تمام آن چیزی که در رابطه با فلسفه می گویید ، در آن فیلم هست. با توجه به اینکه ما وارث ادبیات کهن هستیم و یک اندیشه ی سینمایی می خواهد که آن ها را به تصویر بکشد ولی آنکه بخواهیم یک شعر را در مقابل دوربین در نمای مدیوم نشان دهیم ، این کار فتوژنی نشده است. “
شهاب حسینی در پاسخ به این سوال گفت : ” سینما زبان است . و زبان هرکسی با دیگری فرق می کند . “
در ادامه ی این نشست ، منتقد سینما فستیوال در اعتراض به نحوه ی برگزاری این جلسات گفت : جلسات نقد و بررسی اگر به این شکل پیش برود مصداق بارز “خود گویی و خود خندی..” می شود و این جای تاسف دارد . وی با اشاره به جای خالی منتقد در این گونه جلسات ، در رابطه با “ساکن طبقه ی وسط” خطاب به شهاب حسینی گفت : ” کاش به عنوان اولین تجربه کارگردانی ، از سینمای کلاسیک شروع می کردید . ما باید مشق بنویسیم و اتود کنیم ، بعد به سراغ تجربه کردن برویم .”
وی در ادامه با اشاره به این که سینما هنری است که خانواده به سراغ آن می رود و از بچه ی 5 ساله تا مادر 60 ساله مخاطب آن است ادامه داد : ” آنها دارند هفت هزار تومان پول بلیت می دهند و باید بفهمند که فیلم چه می گوید. اتفاقی که در فیلم قبلی آقای دکتر محمدهادی کریمی چندان رخ نداد و فیلم بسیار سوژه زده بود در صورتی که فیلم “برف روی شیروانی داغ “، فیلم قصه گویی بود و می توان گفت فیلم موفقی نیز بود . علاوه بر آن داریوش مهرجویی در ” هامون ” نمونه ی موفق تر این سیر و سلوک مورد ادعای سازندگان ” ساکنین طبقه وسط ” را بازگو می کند. علی رغم نقدهایی که به آن فیلم وارد است ، چرا که آقای مهرجویی نیز با نشان دادن یک کتاب از کی یر کگور می خواهد سرگشتگی و به اصطلاح ترس و لرز کاراکتر هامون را القا کند و در “ساکن طبقه وسط” شما نیز هر لحظه با نشان دادن یک کتاب انتظار دارید مخاطب منظور شما را بفهمد . “
در ادامه این منتقد سینما به قسمتی از فیلم ساکن طبقه وسط اشاره کرد و گفت : ” همچنان که یکی از شخصیت ها در فیلم تمام تلاش خود را می کرد تا با کمتر کردن زمان ، کباب درست کند و با این کار خود را در تاریخ ثبت کند گویا شما نیز با تعداد نقش های زیادی که بازی کردید تنها خواستید خود را در تاریخ ثبت کنید ، ولی عملا فیلم نساختید . “
همچنین با اشاره به قسمتی از صحبت های دکتر کریمی در رابطه با مقایسه ی این فیلم با “شازده کوچولو” ی آنتوان دوسنت اگزوپری اذعان داشت : ” شما که فلسفه را خوب می دانید ، نباید فراموش کنید که برای بیان سوژه باید ابژه ی مناسب انتخاب کرد . چنان که “شازده کوچولو” این گونه است . و حکمای خود ما نیز . چون شیخ بهایی و عبید زاکانی نیز “موش و گربه” را می نویسند . همه ی این ها به این دلیل است که ما باید سوژه مان را با ابژه ی مناسب به مخاطب بدهیم تا همه بفهمند. ولی در این فیلم شما در حد سوژه باقی ماندید . “
محمد هادی کریمی در پاسخ گفت : ” چرا شما می خواهید الان ، فیلم را بفهمید؟ شما برای فهمیدن این فیلم باید به خودتان زمان بدهید ، و زیست های متنوعی داشته باشید و ممکن است نیاز باشد دانشتان را بیشتر کنید . آیا شما می خواهید بگویید کسانی که در شهرستان ها هم با بلیت سه هزار تومانی یا چهار هزارتومانی فیلم را دیدند هم متوجه نشدند؟ “
در ادامه ی این جلسه که با همهمه ی چند لحظه ای همراه بود و هم زمان دکتر کریمی ، شهاب حسینی و امیر سماواتی اصرار به پاسخ دادن داشتند یکی از حضار خطاب به محمد هادی کریمی گفت : ” شما که خودتان را عارف می دانید و در این فیلم به دنبال بیان روحیات خود بودید ، لااقل باید توان شنیدن نقد را هم داشته باشید نه اینکه با یک انتقاد جلسه ی نقد را به هم بریزید . “
مجری مراسم نیز گفت : ” ما در ایران رده بندی سنی نداریم و شما نباید با خواهر 5 ساله ی خود به سینما بیایید . ای کاش واژه ی ” باید ” به وجود نمی آمد ما نباید بگوییم این فیلم باید به این گونه باشد. این تنها برداشت ما از فیلم است. ما نهایتا می توانیم بگوییم من نمی توانم با این فیلم ارتباط برقرار کنم نه اینکه بگوییم این فیلم بدی است . ما نه می توانیم بگوییم فیلمی شاهکار است و نه اینکه بگوییم فیلمی بد است. “
در ادامه این جلسه ، حسینی با بیان این که جنس ادبیاتی که ما در سوال کردن به کار می بریم ، بسیار اهمیت دارد ، گفت : ” ما اینجا هستیم که همدیگر را پالایش کنیم . ولی جنس انتقاد کردن باید به گونه ای باشد که ایجاد ناراحتی نکند. “
فیلم ” ساکن طبقه وسط ” اولین فیلم شهاب حسینی در مقام کارگردان است که محمدهادی کریمی فیلمنامه ی آن را نوشته و امیرسماواتی تهیه کنندگی اش را برعهده داشته است . در این فیلم بازیگرانی همچون فرهاد اصلانی ، حسین یاری ، ساره بیات ، طناز طباطبایی ، بابک حمیدیان ، بهناز جعفری ، کامبیز دیرباز ، امید روحانی ، محمد علی شادمان و … به ایفای نقش می پردازند .
شهاب حسینی بهتره همون بازیگریشو ادامه بده !!!
اینا چرا اینجورین !!! اعصاب ندارنا !!!
من فقط به عشق شهاب حسینی رفتم فیلم رو دیدم . عاااااااشقشششششم .
آفرین به کسی که این حرف رو زده : شما که خودتان را عارف می دانید لااقل باید توان شنیدن نقد را هم داشته باشید نه اینکه با یک انتقاد جلسه ی نقد را به هم بریزید .
من تو جلسه بودم . خیلی حال داد
😀
دکتر کریمی بهترین نقش رو واسه خودش نوشته ها .
با این نظر که هر فیلم مناسب گروه سنی و طبقه خاصی از افراده و همه نباید به دیدنش برن موافقم! چقد عجیبه که بشه یک فیلمی ساخت که هم رضایت خواهر ۵ ساله شمارو جلب کنه و هم رضایت مادربزرگ ۶۰ سالتون رو! البته شاید دیدی میتازد چنین خاصیتی داشته باشه! این ایراد به فیلم خیلی غیر منطقی و بیفکرانه بود!
با عرض سلام و ادب
علی الرغم اینکه جناب آقای شهاب حسینی در نقش یک بازیگر و همسر و پدر انسان خوب و شریفی هستند اما برای کارگردانی فیلمهایی با چنین مظمونی نیاز به خرد بیشتر و یا حداقل دستیابی به تجربه خالصانه ای از سلوک نیاز است. شاید اشخاص ساده تر و بی آلایشتری مثل عباس کیارستمی و یا علی حاتمی و تعدادی کارگردانان خردمند خارجی بهتر میتوانستند از پس ساختن چنین فیلمهایی برآیند… تلاش شهاب حسینی پسر خوب سینمای ایران، در جهت ساختن چنین فیلمهایی قابل تقدیر است، اما متاسفانه همین تفکر شهاب که به جای تمرکز بر مضمون فیلم بیشتر بدنبال ثبت عنوان خود به عنوان رکورد دار بازی کردن چندین نقش و یا اهداف متریالیسم دیگر قطعا نه تنها به ساختن یک اثر قوی و بکر آسیب میزند بلکه در سایر کارها و مشاغل دنیا نیز این به اثبات رسیده است که تنها کاری یا عملی به نتیجه کامل و اعلایش دست میابد که با خلوص نیت و تمرکز بیشتری ساخته شود…همانطور که در فیلمهای استاد عباس کیارستمی، علی حاتمی و ….دیده میشود. شاید بتوان گفت خالصانه ترین و بی آلایش ترین صحنه فیلم شهاب، همان صحنه آخر فیلم با حضور همسرشان بود زیرا نگاهای این زوج هنرمند کاملا حقیقی بی آلایش و صادقانه بود… امیدوارم که شهاب عزیز روزی بتواند از پیله تعصبات و اعتقادات مذهبی خارج شده و به مرحله ای از سلوک و خلوص نیت برسند که حقیقتا هر ذره از تلاشش برای حق باشد و بس…
موتورهای مقدس( holy motors)
فیلم بی نهایت خوبی که در یک سینما با تماشاگران مسخ شده که انگار سالهاست به خواب رفته اند شروع می شه و…..
دیدن این فیلم درست روز بعد از دیدن ساکن طبقه ی وسط برام اتفاق جالبی بود.نه اینکه بگم شبیه هم بودند که اتفاقن زمین تا آسمون با هم فرق داشتند. ولی بازی کردن شخصیت های مختلف توسط بازیگر اول؛ کنار هم قرار گرفتن خیر و شر، عشق و شهوت،جاودانگی و فنا؛ و در نهایت آشفتگی های ذهن فیلم نامه نویس در هر دو فیلم برام خیلی جالب بود.وعجیب اینکه،این خصوصیات در موتورهای مقدس باعث شد فیلم نامزد نخل طلا بشه و از خیلی منتقدها رأی مثبت بگیره این آشفتگی ها نقاط مثبت هولی موتورز بود؛ درحالی که به ساکن طبقه ی وسط به خاطر تعدد نقش ها وآشفتگی و معلق بودن، انتقادهای زیادی شد که (ذهن آشفته ی فیلنامه نویس نباید باعث آشفتگی فیلم شود و کارگردان وظیفه دارد این پراکندگی ها را سامان دهد).در حالیکه به عقیده ی من این وظیفه ی فیلم نیست که به آشفتگی ذهن نویسنده نظم دهد.در واقع وظیفه ی هیچ کس نیست. این آشفتگی ،جزء تفکیک ناپذیری از خود فیلمه. و در واقع اگر نبود ساکن طبقه ی وسطی هم نبود.
حداقل من فک نمیکنم تنها هدف شهاب حسینی از بازی کردن نقش های متفاوت ثبت رکورد بوده باشه ایشون با این کار میخاستن مثال های بیشتری بیان تا مخاطب بالاخره دستش بیاد ک موضوع چیه
بعد این ک فیلمی ساخته شه ک بچه ۵ ساله و آدم ۶۰ ساله بتونن اون رو بفهمن از نظر من یکی الزامی محسوب نمیشه حتی میتونه نقطه ضعف باشه
چ ایرادی داره ک با نشون دادن این گونه فیلمها مردم یه ذره تفکر کنن و ب خودشون بیان
…
من فیلم رو دیدم و راجع به اون نقد هایی خوندم داستان فیلم نویسنده بدهکاری رو نشون میده که نابار وره و میخواد جاودانه باشخ نسلش رو به انقراضه و از قضای روزگار خودش هم بدهکاره برای پرداخت بدهیه خودش میخواد فیلمنامه خودش رو به یک مشتری بفروشه و مشتری بارها (در زمان قبل از شروع فیلم) از پایان و روند فیلم ایراد گرفته ولی حاضر شده برای فیلمنامه کمی صبر کنه حالا شهاب حسینی باید با یک فیلمنامه همه مشکلات خودش رو حل کنه هم بدهیه خودش رو پرداخت کنه هم ۵فیلمش یفروشه و هم فیلمش بتونه جاودانه بشه و اسمش رو زنده نگه داره در این مسیر با چند نفر مشورت میکنه و شاید به قولی به پالایش میرسه و قدم هایی رو بین بالا رفتم و راست بودن و پایین اومدن و دروغ بودن طی میکنه نوع این روایت با زبان دیگری بود زبانی شاید ناآشنا ولی همه تماشاچی ها بلا استثنا در پایان فیلم گفتند چه زود تمام شد و همین یعنی موفقیت فیلم چون باعث شده تماشاچی زمان رو در طی نمایش فیلم نفهمه تصاویر چشم نواز دیده داستانی رو فهمیده و بازیگری رو در نقشهای مختلف که انصافا خوب هم بازی کرده نگاه کرده و این یعنی فیلم رسالت خودش رو انجام داده. من فیلم رو سه بار دیدم ولی انصافا هر سه بار برام جذاب بود.